پنج ساله شدیم

پنج سال از با هم بودنمان در زیر یک سقف گذشت..هر سالش به یک شکل و یک رنگ...و من در هر لحظه اش قد کشیدن روحم را احساس کردم...در طی این سال ها همیشه حضور "خداوند" را حس کردم..عشق او نسبت به ما ،ما را به هم عاشق تر می کرد..

نکته جالب اینجاست که هیچ وقت برایمان سالگرد گرفتن مهم نبوده و نیست..البته نه به این معنا که هیچ کاری نکنیم..همیشه یک شام مخصوص را با هم بوده ایم..اما با همه این ها من دوست دارم یک بار جشن سالگرد بگیریم ..پانزدهمین سال را و آن هم به شیوه ای که همیشه در ذهنم هست و مرور می کنم...

مبارکمان باشد همسر عزیز دوست داشتنی ام..عشقمان مستدام و شادیمان روز افزون ...

پیرمرد خانواده ما

طبیعت تصمیم گرفته قانونش را یک بار دیگر در "خانواده ما" اجرا کند و این بار قرعه به نام پیرمرد خانواده ما افتاده...پیرمرد خانواده ما بسیار پاک و شریف زندگی کرده و این قدر پاک بوده که اجازه داده یک غده 6 سانتی در کبدش لانه کند و همین طور وحشیانه زندگی اش را کوتاه و کوتاه تر کند...هنوز امیدوارم که خدا پیرمرد را به فرزندانش ببخشد..هنوز...

24 خرداد 1392

 

خیلی وقت بود که بی خیال همه چیز شده بودم..خیلی وقت بود که ایمان آورده بودم به این شعر سهراب که:من قطاری دیدم که سیاست می برد  و چه خالی می رفت و این که جای مردان سیاست بنشانیم درخت تا هوا تازه شود...

ولی الان درست یک هفته اس که ولوله به جانم افتاده...باز هم دوباره...همان حس ها و همان حرفها..کار ی از دستم بر نمیاید..تصمیم گیری برایم سخت است..به شوخی و جدی به دوستانم گفته ام که با حافظ مشورت می کنم برای رای دادن..و انگار هم که مطمئن تر از او نیست برای مشورت..تفال می زنم:دارای جهان نصرت دین خسرو کامل...یحیی بی مظفر ملک عالم عادل........دور فلکی یکسره بر منهج عدل است..خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل

تصمیم می گیرم که آرزو و امید را بر خودم حرام نکنم...

 امروز رای می دهم و از ته دل سربلندی ایرانم ر ا آرزو می کنم..

خانه ابدیت همیشه سبز...

چند روز پیش ، سریال "خانه سبز" رو از آرشیو شرکت گرفتم ...... لذت بی نظیری داره نگاه کردن این سریال بعد از تقریبا 15 سال...بازی عالی و گرم "خسرو شکیبایی"..دیالوگهای ماندگار این سریال...مفاهیمی که نویسنده خوبش سعی داره با صحنه های طنز به مخاطب القا کنه...

ولی از همه این حرفا گذشته، واقعا به حق باید گفت که این سریال بدون بازی "شکیبایی"نمی تونست به یه سریال ماندگار تبدیل بشه..کسانی که من رو می شناسند می دونند که خسرو شکیبایی تو اکثر سالهای دوران نوجوانی برای من یک سوپراستار بوده..من هم مثل خیلی از طرفدارهای پر و پاقرصش خیلی دوستش داشتم و البته هنوزم دارم!ومعتقدم که دیگه هیچ کس نمی تونه جای اون رو پر کنه و هیچکس نمی تونه جای اون باشه..و افسوس که چه زود رفت..و صد افسوس که ما مثل خیلی های دیگه قدرش رو ندونستیم...

 مرسی مرد مهربان و دوست داشتنی و هنرمند بی بدیل..ممنونم که این قدر خوب و صمیمی بودی..سپاسگزارم به خاطر همه تلاشهایی که برای انتشار انرژی مثبت به مخاطب هات انجام می دادی.. برای روح بزرگت دعا می کنم .....همیشه سبز باشه و آروم!

خانه

خانه جدیدمان را واقعا دوست دارم.شاید به خاطراین که برای خودمان است و حس مالکیتمان قوی تر است..نمی دانم... همه جای این خانه حس خوبی دارم..آشپزخانه..اتاق خواب..پشت میز ناهارخوری..شاید خنده دار باشد..ولی "هادی " را در این خانه بیشتر از خانه های قبل دوست دارم...سپاسگزارم خدای خوبم بابت این سقف بلند..با امید به این که در این خانه عشقمان روز به روز بیشتر و شادیمان افزونتر باشد..آمین.