The railway man

دیشب با هادی فیلم "مرد راه آهن" را دیدیم.داستان فیلم که واقعی هست درباره یه افسر انگلیسیه که در دوران جنگ اسیر ژاپنی ها می شه و به اجبار در ساخت راه آهن باید کار کنه..این مرد علاقه خیلی زیادی به راه آهن داشته ولی در دوران اسارت به شدت توسط ژاپنی ها شکنجه می شه..ولی بعد از جنگ متوجه می شه که افسر ژاپنی که در شکنجه اون نقش داشته هنوز زنده است..دوران اسیری تاثیر خیلی بدی در زندگی کنونی "لومکس" داشته و هر شب کابوس های زیادی می بینه..تصمیم می گیره که به دنبال مرد ژاپنی بره..از این جا به بعد فیلم زیباتر می شه و نشون میده که انسانیت چقدر در برابر خشونت کفه سنگین تری داره..لومکس شکنجه گرش رو می بخشه و در نهایت اونها دوستان خوبی برای هم باقی می مونند.

نکته منفی این فیلم به نظر من یک طرفه قضاوت کردن درباره ژاپنی هاست.ژاپنی ها در این فیلم به شدت غیر متمدن و وحشی و بی رحم نشون داده میشن.حتی در قسمتی از فیلم وقتی آمریکایی ها برای نجات اسیران میان به صراحت بیان میشه که مامتمدن هستیم و با شما که اسیر هستید رفتار خوبی خواهیم داشت.(در صورتی که همه ما بمباران هیروشیما رو به خاطر داریم).در قسمت دیگه ای از فیلم کنایه زده میشه تحت عنوان کردن این موضوع که ژاپنی ها علم زیادی در تولید وسایل الکترونیک نداشته اند و در اصل این علم رو از آمریکا و انگلیس گرفته اند.(صحنه ای که ژاپنی ها در حال اقرار گرفتن از لومکس هستند درباره ساخت رادیو)

در هر صورت فیلم ارزش یک بار دیدن رو داره.به دلیل ساخت و بازی های خوب نیکول کیدمن و کالین فرث و برتری دادن انسانیت و اخلاق.

چرا نمی نویسم؟

سال گذشته این وبلاگ را همزمان با اردیبهشت(به مناسبت تولدم)راه اندازی کردم و با این نیت بودم که بنویسم ولی نشد.یکی از دلایلش انجام دادن چند کار با هم است که واقعا وقت و توان زیادی از آدم می گیرد.ولی خب زندگی همین است دیگر و اتفاقا خیلی هم خوب و زیباست.

ولی الان شوق نوشتن دوباره به سرم افتاده و انشاالله خواهم نوشت..