کلمات جادویی

بعضی وقت ها باید بعضی چیز ها را بنویسی تا مطمئن شوی که یادت نمی رود..که در ضمیر ناخود آگاهت بماند و همیشه با تو باشد.

روانشناسی..تدریس...زبان..کودکان...نوشتن...ترجمه...ویرایش ، این ها کلماتی هستند که می خواهم بقیه عمرم را با آنها سر کنم.

پنج ساله شدیم

پنج سال از با هم بودنمان در زیر یک سقف گذشت..هر سالش به یک شکل و یک رنگ...و من در هر لحظه اش قد کشیدن روحم را احساس کردم...در طی این سال ها همیشه حضور "خداوند" را حس کردم..عشق او نسبت به ما ،ما را به هم عاشق تر می کرد..

نکته جالب اینجاست که هیچ وقت برایمان سالگرد گرفتن مهم نبوده و نیست..البته نه به این معنا که هیچ کاری نکنیم..همیشه یک شام مخصوص را با هم بوده ایم..اما با همه این ها من دوست دارم یک بار جشن سالگرد بگیریم ..پانزدهمین سال را و آن هم به شیوه ای که همیشه در ذهنم هست و مرور می کنم...

مبارکمان باشد همسر عزیز دوست داشتنی ام..عشقمان مستدام و شادیمان روز افزون ...